سلام دوستای خوب من
سپاس از اینکه به من سر می زنید و ممنون از کامنتای قشنگتون.....
امروز میخوام یه خاطره بگم که البته نمی دونم برای شما پیش اومده یا نه....
میناجون دختر خوب و عزیزیه. چشای رنگی و پوست سبزه. و البته صورتی که تا چند سال پیش هیچ خالی روی اون نبود. اما سه سال پیش که برای مراسم عروسی آبجی من اومده بود برام تعریف کرد که یه شب قبل از خواب از خدا خواسته یه خال خوشگل تو صورتش داشته باشه و صبح وقتی از خواب پا میشه میبینه دقیقا همون جایی که مد نظرش بود یه خال کوچیک ظاهر شده....
منم از اونجایی که شهرت خال لب (من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم) رو زیاد شنیده بودم به فکر فرو رفتم و همون شب به خدا گفتم: خدایا میشه منم یه خال گوشه لبم داشته باشم؟!.... باور کنید در کمال تعجب صبح همون روز وقتی داشتم دست و صورتم رو میشستم یه لحظه توی آینه نگاه کردم و چشمم افتاد به........ دقیقا همون جایی که از لبم رو میخواستم خال داشته باشم، یه خال خیلی کوچیک ظاهر شده. اما به مرور زمان تیره تر شد و قابل دیدن......
نظرتون چیه؟ واسه خودم که خیلی عجیب بود.
از این اتفاقات یک شبه واسه شما هم افتاده؟؟؟؟
بعدن نوشتم: دوستای گلم ببخشید چند روزی نتونستم بهتون سر بزنم کامپیوترم مشکل پیدا کرده، 31 تیر منتظرتون هستم.
نه نیوفتاده دوستم ندارم بیوفته
وای چرا دوست نداری؟
اینا که بد نیست
انقده صورت من خال داره که از هر چی خاله بدم میاد
ولی اینکه یه چیزی شب از خدا بخوام و صبح انجام بشه آره...قربون قدرت خدا برم
وا نگو عزیزم ........ ولی من خالمو خیلی دوست دارم چون خوشگله....
خداروشکر
سلام گلم
آخی...پس 6 سال و یه ماه از من بزرگتری
بله خانم. زنده باشی الهی
سلام، نه تا حالا اتفاق نیفتاده!!!
خیلی جالب بود
البته من اصلا دوست ندارم خال تو صورتم داشته باشم، همینجوری هم 3-4 تا خال دارم!!!!
آخه چرا همه می نالن؟
من جنبه مثبتشو گفتم هااااا دوست جوووونم
سلام گلم
ممنون که خبرم کردی
چه جالب!!!
واسه من که پیش اومده البته لازم به دعاکردن خودم نبود .از بدو تولد خودم گوشه لبم یک خال کمرنگ داشتم
مارو هم دعا کن.پیداست خدا خیلی صداتو میشنوه
سلام عزیزم
خواهش میکنم خوش اومدی
محتاجیم به دعا. خدا همه بنده هاشو دوست داره و صداشون رو میشنوه
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی؟!
به جای خال چیزای خیلی مهمتری هم واسه خواستن از خدا پیدا میشدها معنوی رو نمیگم همین مادیات رو میگم ما که ابرویی پیش خدا نداریم ولی شما که خواستتون رو زود از خدا میگیرین کاش ازش چیزای بزرگتری بخواید البته شاید عوالم دخترها ایجاب میکنه این جور چیزا رو نمیدونم به هر حال هر کسی از دید خودش قضاوت میکنه به حساب خرده گرفتن نزار یه موقع ...نظرم این بود...مخلصیم
سلام آقا میثم
ممنون که نظرتون رو برام نوشتید. کاملن محترمه
اتفاقا خیلی چیزای دیگه از خدا خواستم که باز هم در کمال ناباوری بهم داده. ازش بی نهایت ممنونم
شوخی میکنید!!!!
جلل خال!!!!
خو یه چیز دیگه از خدا میخواستید!!!
چی مثلن وقتی همه چی دارم؟
آره هممون دلمون واسه خاطره هایی که دیگه تکرار نمیشن تنگ میشه...
نه ارزش غصه ندارن:)
ولی ارزش دارن که به یادشون بیارین و باهاش لبخند بزنید حتی اگه تلخ باشن:)
مرررررسی از نظرت خانم
من بدون اینکه آرزو کنم گوشه لبم که نه یکم پایین تر خال کوچولو دارم.
واسه ما که نه .خدا که به ما نگا نمیکنه بابا.ولی باحال بود پستت.........
خواهش میکنم عزیزم خدا همه بنده هاشو دوست داره
مررررررسی که اومدی
چشمای خوشگلت وبمو خوشگل می بینه آجی گل
مررررررررسی
برای چی پیش دوسته گلم نیام؟!!!
مرسی که ماهی
ممنون از دعوتت
خواهش میکنم
تو هم لینک شدی
مررررسی
هیییییییی وایه من




خدایا من آرزومیکنم....
بیا وبم.
آرزو کن عزیزم. خدا برآورده میکنه چون دوستت داره
سلام عزیزم ....خاطره ات جالب بود .....واسه من تا الان از اینجور اتفاقات پیش نیومده.......!
مرسی عزیزم
البته پیش اومده از خدا چیزی بخوام و درست تو همون لحظه بهم بده ولی تا حالا خال ازش نخواستم!!!
مهم خواستنه عزیزم.
سلام زهره جونم
چاکرتیم
خوش باشی گلم...بوس بوس
سلام زر زری جووووون
ما نوکریم
بووووووووووس
ک شب می خواستم ستاره ها را بشمارم...
ناگهان فهمیدم که ترتیب اعداد را نمی دانم !!
کودکی بودم با قلبی پر از آرزو...
و فکری پاک که هر آرزویی در آن جا می شد .
بزرگ شدم ...
خوشحال بودم که می خواهم ترتیب اعداد را بیاموزم...
نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظارم است ...
ترتیب اعداد را آموختم ۱ ۲ ۳ ..............۱۰ .......۱۴
بی آنکه قلبم آهی سر دهد...
بی آنکه فکرم فریاد بزند...
ستاره ی شبهایم را از دست دادم...
چه کودکانه می اندیشیدم و چه پاک ...
و دنیا چه بزرگ بود و ناپاک !...
ممنون از حضورتون
و ممنون از این متن زیبا
جالب بود
خوبه خو خداروشکر
میسی سر زدی زهره جان
خوشحالم
خواهش میکنم دوست من
عزیزم ممنون.
منم لینکت کردم:)
آپم گلم.
تشکر فاطمه جان
سلام دوست گلم...مـــــرسی!
وااااااا واقعنی؟؟؟چه جالب...
نه واسه من که نیوفتاده!!
ولی خیلی باحاله ها!!ی چی از خدا بخوای صبحش بهت بده!!!
سلام عزیزم
بله بارها اتفاق افتاده برام
مرررررسی اومدی
سلام
اکه بتونین این کارو بکنین خیلی خوبه.
و اینکه تو کدوم روزنامه؟
سلام
ممنون از لطفتون
هفته نامه پرسیاووشان کویر
لطفا بیا به لینک زیر
http://lifeishere.blogfa.com/post/867
سلام هما جان
در اسرع وقت میام مرسی
سلام گلم
ممنون که فراموشم نکردی بهم سر میزنی
موفق باشی
سلام خانم
خواهش میکنم
خیلی خوشحالم کردی اومدی
سلاااااام زهره جون آپم بیا منتظرم
سلام رها جوووون
به روی چشم
چان من راس میگی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا اتفاق افتاده ؟یایه داستانه؟
سلام دوست جوووووون
بله حقیقت داره
راستی لینک شدی
مرررررسی خانمی
عجب!!!!!!!!!!!!! جدا؟؟؟!
راستی لینک شدی
بله حقیقت داره
مرررررسی خانم
سلام دوستم
چه جالبه این اتفاق...خب دو تاتون در مورد خال توی صورت آرزو کردید و برآورده شده شاید در این مورد هر کسی دعا کنه برآورده می شه
ولی خیلی خوبه که آدم شب یه آرزویی کنه و صبح بر آورده بشه...ایشالا خدا ارزوی همه حاجت مندان و برآورده کنه
سلام دوست جوووون
ممنون از توجه ت خانم. بله این اتفاق برای هر دو ما یه هدیه از طرف خدا بود.
الهی آمین
آجی آپم:)
آجی ـه گلم..
روزات یاسمنی..
داداش گلم
روزاتون یاسمنی
گاهــی نه گریه آرومت میکنه.....
و نه خنــده....
نه فـــــریــاد....
نه ســکوتـــ....
آنجاست که با چشمانی خیس....
رو به اسمان می کنی و میگی....
خدایـــا تنهـــــا تورا دارم...
تنهـــــایم نگـذار.....
مررررسی
خیلی ساده و قشنگه
سلام خوبی خوشی سالمی سلوتی؟اگه گفتی من کیم ؟؟؟هه هه هه هه
سلااااااااااااااااااااااام عزیز دلم
بله شقایق جونم مگه میشه نشناسمت؟!
مرسی اومدی
خیلی خوشحالم کردی
زهر سادات: [از این اتفاقات یک شبه واسه شما هم افتاده؟؟؟؟]
دوسستون دارم همه ی آدمایی که رو صورتتون یه خال خوشکل دارین
یجورایی آره..
قصه از اونجایی شروع شد که....
عمه شهین مام یه خال تقریباً (از 5 متری توو دیده، میشه کوچیک یا بزرگ؟!؟؟)
رو بینی ـشون دارن که از بچگی ما هی دَم به دقیقه این سر انگشت تدبیرمون رو فشار میدادیم رووش و میزدیم ADD، رو گونه ـمون!
اونم بم میگفت اگه یه خال در نیومد رو گونه ـت؟؟! پیش گوئی تو عمه؟؟!!!
این مستند رو کشش ندم مختون سوت بکشه.. خلاصــــــــــــ...ـــه
بعد چن وقت، پیشگویی شون گرفتو مام از 5متری رو گونه ـمون یه خال مشهوده تا الآن که خدمتتون هستیم..
خال رو گونه ـمو خیلی دووس دارم (اصن نیم رخ ما از این رو به اون رو توو دل برو تر و جذاب تر شد از اون وقت تا حالا)
مراقب خودتون باشین، چون خیلی خوشکل شدین
سلام داداش سهیل
خاطره خیلی جالبی بود
واقعا ممنون
روزاتون یاسمنی
آپ کو.؟
هنوز نشده؟
باشه من شب میام
فعلا
گفتم شب خانم
دوباره بیا عزیزم
پس چرا اپ نکردی؟
آپ کردم الان
بابا من صبح تا حالا تو نتم چرا نمی آپی الان دیگه میخوام برم افطار آجی آپیدی خبرم کن
سلام هما جوووووون
روزه هات قبول
التماس دعا
دوباره بیا
ای خدا چه جالب تاحالا نشنیده بودم یه همچین چیزی برامم اتفاق نیوفتاده دوست دارم یبار یه همچین اتفاقی بیوفته ولی خال نباشه هاااااااااااااز خال خوشم نمیاد

سلام مهشید جون
خدا کنه هر چی دوست داری برات اتفاق بیفته عزیزم
میگم چجوری میشه فقط دعاتون در مورد خال اجابت میشه
!!!!!!!!!!!!!! متعجبم ، اون خال بوده دقت نکردین تا بحال ، با تفکرتون ( قدرت تفکر ) اون رو تیره تر کردین
سلام
نه فقط خال نیست
خیلی چیزای دیگه هم هست
نه کاملن مطمئنم چیزی گوشه لبم نبود